اگر شعر را رستاخیز کلمات بدانیم بایستی خیال و عاطفه و روح کلمات و زبان و مفاهیم شاعر را در آن دخیل باشد، شاعر با نگاه خود به هستی مینگرد و از هر پدیده ای به ذوق و اندیشه اش تصویری ژرف و جان آگاه به مخاطب می دهد که این تصاویر هر کدامشان خوانندگانی مطلوب دارد.
اساسا، شعر وجود هستی را دگرگون و متغیر میکند که ازاعجا گری سخن در کاینات است، روح انسان امروزی و نگاهش به پدیده های پیرامون متفاوت و متلون است، هرکس ذوق و سلیقه ای خاص خودش را دارد،یکی رباعی ویکی غزل و یکی هم شعر نیمایی و یکی هم شعری که خودش دوست دارد.
خوراک اندیشهی مخاطب شعر خوان را شاعر بنا نمی نهد بلکه خود خواننده است که خوراک احساس و ذوقش را گزینش میکند، امروزه روز جوانان با دانش و ژرف اندیش به گونه های مطلوب خودشان شعر یخواهند نه نگاه آمرانهی دیگران، شعر تصویر امروز بدون پشتوانه شعر دیروز قابل ادراک و فهم نمی باشد اساسا نمی تواند ساختمانش استوار و پا برجا بماند.
این گونه شعر تازه طلوع کرده خاستگاهی شگرف و دلخواه در اذهان عموم جوانان این زمان است که کاری پسندیده و مقبول است که تاکنون این مهم مغفول مانده،شعر تصویری امروز که در زهدان شعر تصویری دیروز ما رشد پیدا کرده بایستی با تعمق و نگاهی متعالی به فردا های جهان داشته باشد و این رمز ماندگاری شعر تصویر است.
بایستی اهالی شعر نادانسته و بدون مطالعه براین گونه اشعار اسب زین کرده نتازند که شایسته و بایسته و سخته نیست، هر هنری یک واقعیت فرهنگی است که در زمانی مشخص براساس نیازهای ذهنی افراد متفکر بروز میکند و کم کم در نگاه و عمق وجود انسان تأثیر میگذارد.
باید شاعران این شیوه نگاهی به گذشتهی دیرین شعر پرسی داشته باشند و پشتوانه اش را تأمین و مشخص کند و بی گدار به آب نزند،که قایقش در گرداب غرق شود بلکه با تامل و تأمل و نگرش به دیگر اقسام شعر پارسی به اهدافش در درازمدت برسد.
دانایی و اندیشه و تفکر انسانی بایستی حاکمیت در شعر داشته باشد تا شاعر بتواند قد بکشد و نبوغش رابه دیگران انتقال دهد، شاعر بی پشتوانه مثل خشت زدن خشتمال بر دریاست، که کاری بیهوده و غیر معقول است، بایستی از بن دندان و سویدای جان نشست و شعر سرود تا روح شاعر از عرق شعر معطر شود و جهانی را سر خوش از طراوت نسیم شعرش کند.
شاعر دانسته هایش را زمانی میتواند منتشر کند که وقوف و دانایی و احاطه بر مکاتب و سبکهای متنوع داشته باشد، بیشتر جوانان بدون پشتوانهی شعری به میدانگاه هنر پا میگذارند و ناخودآگاه سرزده و دل مرده میشوند.
به هر روی بایستی اسب چموش شعر را رام کرد و سرشار مهر تا مخاطب با عشقی وافر به نخجیر گاهی بیاید به تماشای آن، شاعر امروز نگاهی متعالی و عقابی به هنر و شعر امروز دار متفاوت تر از نگاه شاعران دیروز به هستی و جهان امروز که روزبه روز درحال دگردیسی و استحاله است.
شعر تصویر شعر امروز نیست بلکه شعر دیروز و ریشه در شعرِ کُهن بوم فارسی دارد. بنیاد و بُن مایه ی چنین شعری را بنا بر شواهد و قرائن در ادبیات غرب و اشعار شبانی یونان باستان دانسته اند و در کتابِ:« درباره ی شعر» از مصطفی علی پور از شاعرانی به مانند : جرج هربرت ، جان همیلتون فینلا و وایلن توماس به عنوانِ بنیانگذارانِ چنین ژانر شعری یاد شده است.
درایران نیز شعر دیداری دارای سابقه ای درخور توجه می باشد به طوری که این گونه ی شعری را می توان در دو مورد از:«المعجم شمس قیس رازی» که یکی به شکل درخت و دیگری به صورت هندسی میباشد را مشاهده نمود و یا در:« بدایع الافکارفی صنایع الاشعار» میرزا حسین کاشفی که دراین کتاب شعر مدوّری رسم شده که اندک مایه ای به :«میزِگردمروّت» طاهره صفار زاده نیز شبیه است و در اشعار مولانا نیز چنین گونه ای از شعر به دید می آید به طرز و گونه ای که خود ِمولانا گفته است:«امثالِ این ها،بازی کودکان باشند و تنها خاصیّت آن این است که از هر طرف می توان آن را خواند .»
در ادبیات معاصر نیز این گونه ی شعری را می توان درآثا صفارزاده و اسماعیلِ شاهرودی ، مهردادِ فلاح و برخی دیگر از شُعرا دربافت و ساخت و حتی زبان متفاوت تری جستجو و کند و کاو کرد. لذا شعر دیداری – شنیداری به گمانم در دیرینه ها و دربافتِ جامعه بوده و به مرور زمان دچارِ پوست اندازی شده و البته نگاه و سلایق و حتی علایق در این مسیر از مسیلِ خیال می تواند متفاوت باشد و به قولِ معروف شُعرا دریک میدان نتاخته اند زیرا که نه میدان ها یکی بوده و نه تاختن ها .» به هر رویه ، سپاس میگویم به این نوع شعر تصویر از امین افضل پور که روح تازه ای در کالبد جان می دمد و چه بسامد است سر آمدِ زبانِ چنین شعری که با جوش و خروش بیشتر به پیشترها در آینده دست می یابد.
در طرا شعر دو نوع پیام را مخاطب می¬تواند دریافت کند . یکی خود ِمتن است که بارِ معنایی و هنری دارد و دوم همان طراحی است که از یک حرف یا بیشتر ،از کلمه در شعر می شود و در واقع فرم و لباسی شعر را زیبا و معنا دار میکند: برای مثال در نمونه های آورده شده بر روی کلمه دوم واژه ی اهواز طراحی کاملاً مشهود است و یا بر روی نون واژه ی پروین شما یک هلال ماه را با یک ستاره ملاحظه می کنید و یا عین عمل کاملاً شکل کله یا دهانه ی یک آچار را نشان می دهد . در طرا شعر، شعر بدون طراحی معنا نمی دهد به بیانی این طراحی است که به معنای شعر جلایی دیگر می بخشد.
یادداشت اکبر بهداروند پژوهشگر، بیدل پژوه، نویسنده، شاعر و منتقد برای ژانر طرا شعر اثر امین افضل پور برای امین افضل پور شاعر«طرا شعر»
با سپاس بسیار و دورود فراوان مرداد ماه ۱۴۰۳