تجلیل از نفرات برتر کنکور سراسری در شهرستان رامشیر برگزار گردید
سیدسلمان هاشمی امام جمعه شهرستان رامشیر: از رسم غلط تیراندازی بپرهیزیم/ مسئله وقف باید به طور کلی حل شود/امیدواریم شاهد پرداخت مطالبات حقوق وبیمه کارکنان آبفا رامشیر باشیم
تنافِینا یَا مَاو ویاک! آیا “حیدر” به آرزویش خواهد رسید؟
ساختمان آبفار رامشیر به تامین اجتماعی تحویل داده شد
شهروند رامشیری به دست تیرانداز شهرداری زخمی شد!
آب در باغچه است و ما تشنه لبان مینگریم!
افزایش قربانیان تیراندازی در مراسم فاتحهخوانی بندر امام، کودک تیر خورده نیز جان باخت
پیام تسلیت وکیل پایه یک دادگستری و درخواست از بزرگان برای حل معضل تیراندازی
تجلیل از نفرات برتر کنکور سراسری در شهرستان رامشیر بدون هیچ مسئولی در محل کتابفروشی بانی برگزار گردید.
خابران/ روستایی بیت باوی از توابع شهرستان رامشیر چند ماهی با مشکل آب روبرو هستند، و پیگیری ها جهت رفع معضل بی آبی نتیجه ای نداشت. یکی از شهروندان این روستا به خبرنگار خابران گفت، مدتی است که آب لوله کشی نداریم و از چاه ها استفاده میکنیم، وی در ادامه گفت: با کمال تعجب […]
خابران/تعداد قربانیان تیراندازی مراسم فاتحهخوانی بندر امام به دو نفر رسید، کودکی که در مراسم روز گذشته در بندرامام بر اثر اصابت گلوله مجروح شده بود جان باخت. این کودک که بالای پشت بام ایستاده بود، هدف گلوله قرار گرفت و مجروح شد، به دلیل شدت جراحات وارده وی امروز درگذشت. در این حادثه حیدر […]
خابران/صادق حیدری، وکیل پایه یک دادگستری با ارسال پیامی به پایگاه خبری خابران، ضمن عرض تسلیت به موجب فوت همشهری خود، شاعر و مداح اهلبیت علیهم السلام، حیدرحیدری به وسیله اصابت گلوله در مراسم ختم، خواستار ورود موثر و هم اندیشی تمامی بزرگان و سران قبایل، عقلا و فرهیختگان جامعه متمدن و بافرهنگ ایران اسلامی […]
خابران/ پس از ناباورانه ای دیگر و فوت شاعر معروف در پی اصابت گلوله در مراسم ختم، پویش “نه به تیراندازی(عربی: لا اطلاق النار) در فضای مجازی توسط کاربران ایجاد شده است. بعد از ظهر روز گذشته هجدهم شهریور، شاعر معروف، حیدر حیدری در لحظه شعر خوانی در مراسم عزاداری و ختم واقع در شهر […]
مردم در سال ۱۳۹۲ به آقای روحانی رای دادند که شعارش تعامل با جهان بود. میخواست برجام را به نتیجه برساند، جریان سیاسی که پشتوانههای اقتصادی قدرتمند دارد جلوی برجام میایستد و اجازه نمیدهد. خب مردم میگویند مگر ما مریض هستیم وقتمان را تلف و تلاش کنیم که آقای روحانی رای بیاورد، آقای ظریف مذاکره کند و یک عده را از بین ببرند.
خابران/ راهداری شهرستان بندر ماهشهر نسبت به نصب تابلو در مسیر سه راه امیدیه اقدام کند. زوار کربلا بعد از قرار گرفتن در مسیر امیدیه به ماهشهر در سه راه امیدیه مسیر خود را به دلیل نداشتن تابلو مناسب گم میکنند و سر از جاده مرگ در می آورند! هر ساله با شروع مراسم پیاده […]
حدود ساعت پنج بود که به کتابخانه شهید مطهری رفتیم تا در دورهمی کتابخوانهای شهرستان شرکت کنیم. محمد فکر میکرد که علاقه چندانی به شرکت در نشست ندارم و محض خاطر او در جلسه شرکت کردهام.
خیابان شلوغ و پر رفت و آمد بود. کمی بالاتر زوج جوانی با دستۀ گُل روبروی دفتر ازدواج ایستاده بودند و خندان، جواب تبریک آشنایان را میدادند که دور آنها حلقه زده بودند. پشت سرشان، زنی در حالی که دستش را جلوی دهان گرفته بود و کِل میکشید، بر سر آنها نقل و شیرینی میپاشید. از دور، سه چرخهای با آژیر مخصوص آرام از لابهلای ماشینها میگذشت و پیش میآمد.
بعد از شنیدن تاریخ پرفراز و نشیب رامشیر، نگاهم نسبت به این شهر تغییر کرد و حالا حس میکنم باید با احترام بیشتری به این دیار و گذشته درخشانش نگاه کنم. مردمش اما به دلایل مختلف هنوز شناخت چندانی از قدمت تاریخی شهرشان ندارند. محمد ابراز امیدواری میکرد که در آینده نزدیک قدمهای مثبتی در این زمینه برداشته خواهد شد. چون مقرر شده که در تقویم فرهنگی شهر، روزی تحت عنوان «روز رامشیر» ثبت شود.
گرم بحث بودیم که پیرمردی تسبیح به دست، راه خود را کج کرد و طرف ما آمد. به فاصله چند متری ایستاد و دستش را به نشانه سلام کمی بالا برد. بعد از احوالپرسی، از آقای منصوری پرسید:« ایگُم رَتی فاتحه حجی؟»
موبایل محمد زنگ خورد و بحث جذاب تاریخ رامشیر متوقف شد. آقای منصوری در حالی که دفترچه کوچکی از جیب خود بیرون میآورد، خطاب به نوهاش فریاد زد:«ندو امیرعلی ...ندو .» امیرعلی لحظهای ایستاد و دستی تکان داد. و بعد دوید تا به دوستش برسد. عطر خنده بچهها در سراسر پارک پیچیده بود و نسیم ، شمهای از آن را برای «کودک اشکانی» میبُرد تا مرهمی بر زخم تنهایی او در دیار غربت باشد.
ساعت سه و نیم بود که به خانه رسیدیم. مادربزرگ و عمۀ رضا در حیاط منتظر ما بودند. با دیدن رضا، دورش حلقه زدند و کلی قربان صدقهاش رفتند. دقایقی بعد، عمویش هم با لباس جوشکاری به جمع اضافه شد و بعد از سلام و احوالپرسی پرسید: « آقا امید..کجاها رفتید امروز؟ »
محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا: فکرش را بکنید: ۴۰ دستگاه فیدلیتی شاسی بلند، بیشتر لازم است!
خابران/ روابط عمومی مدیریت توزیع برق رامشیر ضمن عذرخواهی از همشهریان با انتشار اطلاعیه ای از قطعی برق در برخی از مناطق روستایی رامشیر خبر داد. در این اطلاعیه آمده است؛ با هدف ارتقاء ضریب پایداری و تقویت ولتاژ و همچنین پیشگیری از نوسان، برنامه تعمیر و نگهداری شبکه برق به این شرح در دستور […]
خابران/چند وقتی است که بحث ادغام چند دانشگاه در قالب اجرای طرح آمایش آموزش عالی مطرح میشود و دانشگاه پیام نور یکی از این دانشگاهها بوده که وزیر علوم درمورد آن گفته بود: در شهرهایی که خیلی از دانشگاه پیام نور استقبال نمیشود ومیشه گفت متوسط یا ضعیف هستند به شهرهای دیگری منتقل شوند و […]
شهرداری رامشیر و شبکه بهداشت و درمان این شهرستان به ترتیب متهمان ردیف اول و دوم این بی مدیریتی هستند که نه تنها مسئولان شهرداری اقدام موثر و محسوسی در کاهش و مدیریت جمعیت رو به رشد این حیوانات نکرده اند، بلکه مدیریت شبکه بهداشت و درمان رامشیر ضمن اشراف به گزارشات پیشین از ورود سگها به محوطه آزاد بیمارستان، با بی توجهی به این مهم، جان و سلامت بیماران و مراجعه کنندگان به بزرگترین ساختمان درمانی شهرستان را به خطر انداخته اند.
شهردار رامشیر امروز در دیدار با امام جمعه عنوان کرد که مبلغ ۳۶ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان ماند و از این مبلغ حدودا ۱۶ میلیارد مربوط به مطالبات است و مبلغ ۲۰ میلیارد تومان تحویل گرفته است، در این بین از ۱۴۷ میلیارد تومان مبلغ ۱۱۰ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان در مدت زمان سرپرست بدون تغییر خاص و محسوسی در شهر هزینه شد، که نیازمند شفاف سازی میباشد.
خابران/ گزارش تصویری از مراسم تاسوعای حسینی ۱۴۴۵ مصادف با ۱۴۰۲/۵/۵ در شهر رامشیر
خابران/ صندلی ماشین را کمی خواباندم و غرق در تماشای طبیعت شدم. دشت مثل تابلویی بزرگ و رنگارنگ، حسابی دلربایی میکرد. در افقِ دوردست، سرسبزیِ زمین با آبیِ آسمان پیوندخورده بود و شاهینی بلندپرواز، بین زمین و آسمان در حال طواف دور تک درخت وسط گندمزار بود. تو گویی نقاش طبیعت با کِلک خیالانگیزش، ما […]
خابران/ باران تقریبا قطع شده بود و ابرها داشتند به تدریج پهنه آسمان را ترک میکردند. گندمزارهای سرسبز اطراف جاده، با وزش نسیم به جنبش در آمده بودند و با حرکاتی موزون و هماهنگ حال خوششان را فریاد میزدند. آفتاب هم هر از چندگاهی از لابهلای ابرها سرک میکشید و نور طلایی خود را بر […]