روزنامه همدلی نوشت: دیروز برای چندمین بار در ماههای اخیر خبری مبنی بر پیدا شدن یک نوزاد در کنار یک سطل زباله در یکی از محلههای تهران منتشر شد. بر اساس یک تفکر سنتی سرنوشت نامعلوم و تلخ این نوزادان محصول روابط خارج از زناشویی والدین بیولوژیک آنهاست.
همچنین بخوانید:
از سوی دیگر برخی سرنوشت این کودکان را محصول شرایط اقتصادی جامعهای میدانند که به گفته یک اقتصاددان یکپنجم جمعیت آن حاشیهنشین شدهاند. هر کدام از اینها که درست باشد آنچه بیشازپیش افکار عمومی را رنج میدهد طرحهای سیاستمداران مثل قانون جوانی جمعیت است که بیشتر از آنکه به کیفیت زندگی یک جامعه توجه کنند به کمیت بالای آن اولویت میدهد؛ سیاستمدارانی که اگر به خاطر دیدگاهشان مورد پرسش و انتقاد قرار بگیرند در نهایت پاسخ میدهند: خدا روزیرسان است.
وقتی نوزادها در سطل زباله رها میشوند
هنوز چند ماه از انتشار تصاویر پیدا شدن یک نوزاد در یکی از سطلهای زباله محله نازیآباد نگذشته بود که دیروز خبر مشابه تکاندهنده دیگری در همین رابطه منتشر شد. خبرگزاری مهر از پیدا شدن یک نوزاد در کنار سطل زبالهای در محله افسریه تهران خبر داد. بنا بر اعلام تکنسینهای اورژانس فاصله تولد این نوزاد تا پیدا شدن او در کنار سطل زباله تنها چند ساعت بوده است. عوامل اورژانس این نوزاد را به بیمارستان فیروزگر منتقل کردند. اول خرداد امسال اخبار و تصاویر واکنش برانگیزی از پیدا کردن یک نوزاد در سطل زبالهای در نازیآباد منتشرشده بود.
دو زن که این کودک را پیداکرده بودند سریع به بیمارستان امیرالمؤمنین انتقال دادند. درحالیکه در خبرهای اولیه گفته میشد حال این نوزاد خوب ارزیابیشده بود اما مشخص شد این نوزاد در اثر تماس با زبالهها به عفونتهای داخلی دچار شده است. در نهایت محمد نصیری، معاون فرهنگی بهزیستی از حکم دستگاه قضایی برای انتقال این نوزاد به شیرخوارگاه خبر داد؛ اما اینها تنها موارد نوزادان رهاشده نبودند. در همان خردادماه روزنامه همدلی از هشت نوزاد روایت کرد که والدین بیولوژیکشان نه پیش از تولد و نه هنگامیکه آنها را در کنار سطل زباله یا هر جای دیگری رها میکردند تصوری درباره سرنوشت این نوزادان نداشتند. یک ماه پیش هم برخی رسانهها از پیدا شدن نوزاد سهماههای در قبرستان صالحین خرمآباد خبر دادند.
همچنین بخوانید:
نوزادان رهاشده محصول کدامیک؟ والدینشان یا اقتصاد جامعه؟
روزگاری تصور عرف و عامه مردم آن بود که این کودکان حاصل روابط نامشروعاند. اگر اینگونه باشد با اجرای ماده۵۱ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت که هرگونه توزیع رایگان یا یارانهای اقلام مرتبط با پیشگیری از بارداری، کار گذاشتن اقلام پیشگیری و تشویق به استفاده از آنها را در شبکه بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی ممنوع میکند میتوان احتمال داد که در آینده نهچندان دور شاهد خبرهای بیشتری از نوزادان رهاشده باشیم. گذشته از نگاهی که این کودکان را نامشروع میداند برخی این پدیده را محصول اوضاع اقتصادی نامطلوب تحمیلشده به خانوادههای ایرانی میدانند.
درحالیکه در روزهای گذشته فساد ۹۱هزار میلیارد تومانی در شرکت فولاد مبارکه به تیتر اول رسانهها تبدیلشده است، یک اقتصاددان میگوید یکپنجم جمعیت کشور حاشیهنشین شدهاند. حاصل این شرایط اقتصادی پیدایش فهرستی از عجایب مثل گورخوابی، اتومبیل خوابی، پشتبام خوابی، زندگی دو خانواده در یکخانه و … است. به این فهرست عجیبوغریب باید مشاغلی را اضافه کرد که برخی مستضعفان برای گذران زندگی خود به آنها تن میدهند. خریدوفروش نوزاد یکی از همین شغلهای بدعتگذاری شده بهحساب میرود. هفته پیش یکی از خبرگزاریها از شکایت زنوشوهری از پزشک و دو زن دیگر خبر داده بود. به نوشته این خبرگزاری، زن جوان و بارداری که برای تأمین مخارج زندگی خود مشغول نظافت در خانههای مردم شده بود، با این پیشنهاد مواجه میشود که نوزادش را بفروشد و به همسر خود بگوید نوزادش مرده به دنیا آمده است.
فرزندفروشی پدیدهای نوین برای مستضعفان
خریدوفروش نوزادان در اینستاگرام نیز موضوعی نیست که تازگی داشته باشد؛ در گذشته اگر در برخی از کیوسکهای تلفن تعدادی از مردم با آگهی عجیب فروش نوزاد روبهرو میشدند امروزه به یمن گسترش ارتباطات مجازی، این تبلیغات در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و … بیشتر موردتوجه قرار میگیرند. این موضوع تاکنون سوژه برخی فیلمها و سریالها نیز شده است؛ سوژهای که در هر نقطه از کشور نیز دیدهشده است. باوجودآنکه در برخی رسانهها، قیمت خریدوفروش نوزاد حدود ۱۰۰میلیون تومان عنوان میشود برخی معتقدند هزینه خریدوفروش هر نوزاد به عوامل مختلفی بستگی دارد. مثلاً جنسیت نوزاد و حتی تغذیه و زیبایی مادر هم از عواملی هستند که میتوانند قیمت نوزاد را بالا ببرند. حالآنکه بر اساس برخی گزارشها، هزینه نگهداری فرزندان از ابتدا تا دوسالگی بین ۳۰ تا ۶۰میلیون تومان هزینه دارد؛ اما اینیک برآورد خوشبینانه است. برخی گزارشها از هزینه ۵۰ تا ۱۲۰میلیون تومانی پرورش یک کودک از زمان تولد تا یکسالگی او روایت میکنند.
کمیت جمعیت مهمتر از کیفیت آن؟
همه اینها در کنار هم حال ناخوش جامعهای را نشان میدهد که سیاستمدارانش در آن به روشهایی مثل قانونگذاری متوسل میشوند تا بر جمعیت انبوهتری حکمرانی کنند؛ قوانینی مثل جوانی جمعیت و حمایت از خانواده که بندهای سلبیاش راههای جلوگیری از بارداری را میبندد و سرنوشت تلخی را برای نوزادان ناخواسته به دنبال خواهد داشت. تشویقهای چنین قانونی هم با وعده وام و … خانوادههایی که در تأمین نیازهای اولیهای مثل مسکن خود ماندهاند را در حالی به آوردن فرزندهای چندم در این اوضاع اقتصادی دعوت میکند که نهتنها توجهی به سرنوشت نوزادان نسل آینده ندارد بلکه بیشتر میتواند با وعدههای بیحسابوکتاب به پدیدههای تلخی مثل فرزندفروشی بینجامد. از قرار معلوم برای سیاستمداران و طراحان قوانینی مثل جوانی جمعیت کمیت جامعه مهمتر است تا کیفیت آن!