خابران/ وضعیت فعلی شهر و شهرستان رامشیر حالت عجیب و غریبی دارد.
یکایک کوچه و خیابانها و میدانها بی کسی را فریاد میزنند.
شهر ماههاست که بدون شهردار طی مسیر میکند. سرپرست شهرداری پس از مدتی فعالیت با رای تمامی اعضا عزل میشود اما دفتر شهرداری همچنان میزبان سرپرست است و کسی نمیداند چرا؟!
شورای شهر مدتها پیش شهردار مورد نظر خود را انتخاب و به مراجع قانونی اعلام کرده. مراجع قانونی هم همان اوایل کار نظر تاییدی خود را اعلام کردهاند اما معارفه رسمی هنوز اتفاق نیفتاده و کسی نمیداند چرا؟!
شهرستان هم دست کمی از شهر ندارد. فرماندار که مدتها پیش زمزمه رفتنش به گوش میرسید، چند هفته پیش رسما خبر تودیعش منتشر شد اما هنوز نه فرماندار جدید آمده نه فرماندار فعلی سایه بقا را روی سر خود میبیند و باز هم کسی نمیداند چرا؟!
کار از مرز انتقاد و اعتراض گذشته. کلافگی هم توصیف کاملی برای حس و حال کسانی که کمی دغدغهمندتر به قضایا نگاه میکنند نیست. شاید حالا در محدوده دلزدگی هستیم و وقتی کسی از کمبودی در شهر بگوید، مثل کودک خردسالی که لیموترش به خوردش دادهاند چهرهمان درهم میرود و با التماس از گوینده بخواهیم حرف خود را ادامه ندهد!
بعضی ها دیگر مخاطب انتقادها و بد و بیراهها را عوض کردهاند و وقتی سگ بیماری را در حال پرسه ببینند، یا چاله نوشکفتهای در خیابانِ شخم شده لاستیک ماشینشان را میبلعد، یا اختلاف قیمت نجومی بازار با شهرهای مجاور را میبینند، هرچه بد و بیراه است را نه به مسئولین، بلکه نثار خودشان میکنند که چرا مثل خیلیهای دیگر بساطشان را از این شهر جمع نکردهاند و هنوز باید با نبود اولیهترین امکانات شهروندی ذهن خود را سوهان بکشند؟!
جواب این سوالات هرچه باشد، تفاوتی در نتیجه حاصله ایجاد نمیکند. بازنده نهایی مشخص است: شهروند! شهروندی که همیشه دل به آینده بسته تا شاید کمی حال و روز شهرش بهبود پیدا کند اما کشمکشهای گروهی و لجاجتهای فردی و اعمال نفوذهای برون ضابطهای امید او را به یاس مبدل کرده است.
مشخص نیست این کلاف سردرگم اوضاع شهر کی از این حال خارج میشود. آقایان هم ککشان نمیگزد و نباید هم بگزد وقتی محوریترین خواسته اغلب ساکنین در حد تمیز کردن جوی آب درب منزلشان یا بی چراغی کوچهشان تنزل پیدا کرده؛ حالا این وسط چند نفری پیدا شوند که در رسانهای جایی، چند خطی را به زبان نقد و طنز و داستان فریاد بزنند! اما آنچه پیداست ادامه این وضعیت و انفعال کنشگران و دستاندرکاران تعیین کننده، ضربات مهلکتری بر ظاهر شهر و روان شهروندان وارد میکند.